چیه دلم گرفتی
واسه چی داری گریه می کنی
چیه دلم شکستی
واسه کی داری گریه می کنی
چیه دلم غریبی
چی دیدی داری گریه می کنی
میگی گذاشته رفته
اونی که مثل نفست بود
میگی دلتو شکسته
اونی که همه ی کس تو بود
میگی دیدی نموندش
پای همه حرفایی که زده بود
دل من میدونم داری دیونه میشی
اما باز بی خیالش
دل من میدونم داری ویرونه میشی
اما باز بی خیالش
دلم گرفت از آسمون
هم از زمین هم از زمون
تو زندگیم چقدر غمه دلم گرفته از همه
ای روزگار لعنتی تلخه بهت هر چی بگم
من به زمین و آسمون دست رفاقت نمیدم
دست رفاقت نمیدم دست رفاقت نمیدم
امشب از اون شبهاست که من دوباره دیونه بشم
تو مستی و بی خبری اسیر می خونه بشم
امشب از اون شبهاست که من دلم میخواد داد بزنم
تو شهر این غریبه ها دردم فریاد بزنم
از این همه دربدری تو قلب من قیامته
چه فایده داره زندگی این انتهای طاقته
از تمومه دنیا و داروندارش ،
شونه هاتو کم دارم برای بارش
زخمی خنجر زهرآگین یارم،
تو که تازه اومدی تنها نزارم
به چشام خوب خیره شو ببین چه پیرن
منو دریاب خوب من دارم می میرم
دیگه حتی نایی نیست برای گفتن
خیلی وقت تو سکوت غم اسیرم
یک لحظه خوبی به من بده
از من بگیر روح و تنم
برای یک لحظه خوشی
به هر دری در می زنم
برگردون عمر رفتمو،حتی واسه یه ثانیه
دلخوش کنم ، حتی دروغ
از من مگه چی باقی؟
غربتم را ،آشنایی کنم بهارم
روزامو دریاب عزیز ، دور شد قطارم
تنها یک ثانیه عاشقی به جز این،
هیچ توقعی از این روزا ندارم
خانه دل وقتی می آیی تمامش ما ل تو
از وجودم هر چه میخواهی تمامش مال تو
من فقط یک لحظه دیدارت کنم تنها دمی
درعوض هرچه تماشایی تمامش مال تو
ازتوهرشب خانه دل روشن ونورانی است
هرکه دید گفتا چه شبهایی تمامش ما ل تو
این دلم از روزدیدارت شده دریا ولی
تو بخواه این دل دریایی تمامش مال تو
هرشب از یادتوپرگل میشودصحرای دل
به چه صحرایی و گلهایی تمامش مال تو
من ندادم دست تو شکوفه نرگس ولی
هر چه نرگسهای صحرایی تمامش مال تو
توبه من ده گوشه ای از قلب خودرادرعوض
هر چه دارم غیر تنهایی تمامش مال تو
زندگی من مال تو، قلب تو مال من بگو با هم می مونیم از عشق حرفی بزن....
به چشم من نگاه نکن
دوباره گریت می گیره
ساده بگم که عشق من
باید تو قلبت بمیره
فاصله بین من و تو
از اینجا تا آسمونهاست
خیلی عزیزی واسه من
اما زبونت بی وفاست
برای این در به دری
تو بهترین گواهمی
دروغ نگو که میدونم
همیشه چشم به راهمی
قسم نخور که روزگار
به کام ما دو تا نبود
به هر کی عاشقه بگو
غم که یکی دو تا نبود
تنها ستاره ی خیالی من ، تو را در کدامین شب بجویم وقتی که هر شب بی تو بودن را به وسعت گریه در می یابم...
همه زندگی و عمرم
پای عشق تو حروم شد
خوابهای به اون قشنگی
با یه کابوس ناتموم شد
بعد تو دریای عشقم
واسه من سراب غم شد
هر چقدر من از تو دورم
فاصله با غصه کم شد
همه آرزو و عشقم
بعد تو شد یه ترانه
از تو و عشق تو گفتن
واسه من شده بهانه
میگویند یک دقیقه طول میکشد تا شخص خاصی رو بیابی یک ساعت طول میکشد تا او را ستایش کنی یک روز طول میکشد تا دوستش بداری اما یک عمرتا فراموشش کنی...
دل من باز هم گرفته ابری اما نمیباره
توی غربت خونه کرده آسمون بی ستاره
خسته از پاییز سردم خسته از سکوت خونه
با من بی کس و تنها گل من نا مهربونه
کاشکی تا آخر دنیا میشدی همدم و یارم
اما نیستی که ببینی همیشه چشم انتظارم
آره آره آره آره آره من می خوام که با تو باشم
آره آره آره آره آره نمی خوام از تو جدا شم
بیا بیا بیا بیا بیا نمیشه بی تو بمونم
بیا بیا بیا بیا بیا عشق من دردت به جونم
گفتی که به احترام دل باران باش
باران شدم و به روی گل باریدم
گفتی که ببوس روی نیلوفر را
از عشق تو گونه های او بوسیدم
گفتی که برای باغ دل پیچک باش
بر یاسمن نگاه تو پیچیدم
گفتی که برای لحظه ای دریا شو
دریا شدم و تو را به ساحل دیدم
گفتی که بیا و لحظه ای مجنون باش
مجنون شدم و ز دوریت نالیدم
گفتی که بیا و از وفایت بگذر
از لهجه ی بی وفایی ات رنجیدم
گفتم که بهانه ات برایم کافیست
معنای لطیف عشق را فهمیدم
هر شب از نو می نویسم قصه ی عاشقیامو
می خوام از تو پس بگیرم همه ی خاطره هامو
نمی خوام بشکنم آسون به تلنگر خیالت
نمی خوام بسوزم هر شب توی رویای محالت
منو از سفر نترسون قصه گوی بی وفایی
من تو رفتن ریشه دارم نمی ترسم از جدایی
نمی خوام فرهاد قصه بشم و بی تو بمیرم
اگه شیرینم بدونی عشقمو ازت می گیرم
فکر نکن وقتی نباشی شعر دلتنگی می خونم
از حالا میگم بدونی می تونم بی تو بمونم
دیگه تحویل نمیگیری ما رو مثل قدیما
رک و راست بهم میگی برو سراغ من نیا
راست بگو کی تو دلت ناخونده جای من اومد
اخه زیراب دلم رو کی پیش چشم تو زد؟
کی بود اون حسودی که از بدیام پیش تو گفت
کی بود اون نارفیقی که از عاشقیم واست نگفت
یه سری عاشق تو بودن و بعضی دشمنم
چشم نداشتن انگاری ببینن مارو باهم
حالا که شلوغ شده دوروبرت با رفقا
میری تنهام میذاری اینه رسم عشق و وفا؟؟
یادته بهم میگفتی که فقط منو داری؟؟
هر نفس به خاطرم ماه و ستاره میاری؟
باشه عیبی نداره تو خوش باشی ما هم خوشیم
اگه قسمت اینه که ما به دل هم نباشیم
ولی یادم نمیره لحظه ی دل کندن تو
نمی بخشم نمی بخشم دیگه هرگز دل تو!!
غم غروب نگاهت نشست بر روحم
بمان ستاره که بی تو بهار می میرد
میان دشت بنفشه کنار برکه عشق
برای شهر دلم انتظار میمیرد
دلم به وسعت آلاله های سرخ ست
وجود آبی احساس پاک و بارانی ست
چگونه بی تو بمانم بدان بهانه من
دلم هنوز به دست تو زندانی ست
بدان که قصه احساس قصه نیلی ست
بیا و قصه او را دوباره باورکن
بجای هجرت و اندوه و بی قراری و درد
بیا و از سر لطف تو فکر دیگر کن
پرنده از غم هجران تو چه باید کرد
دلم برای نگاهت بهانه می گیرد